فمینیسم مارکسیستی (2)
برگردان میم حجری برگردان میم حجری

 

هدویگ دوم (1831 ـ 1919) با خواهرش شله
نویسنده و مبارز حقوق زنان آلمانی
اولین تئوریسین فمینیستی که شیوه رفتار مبتنی بر جنسیت را ناشی از مؤلفه های فرهنگی و نه بیولوژیکی دانست.
آثار:
آخوندها در باره زنان چه فکر می کنند؟ (1872)
ایمانسیپاسیون علمی زنان (1873)
طبیعت زنان و حقوق (1876)
آنتی فمینیست ها ـ دفاعیه (1902)
مادر ـ بحثی راجع به مسئله تربیت (1903)
سوء استفاده از مرگ (1915)
بیشتر از صد مقاله تحلیلی راجع به جامعه

فمینیسم مارکسیستی
هایکه فریاف

 
2
و امروز؟

• امروزه، تفاوت شالوده ای جنبش بورژوائی زنان با جنبش سوسیالیستی زنان کماکان در جریانات فمینیستی وجود دارد، ولی کسی به روی خود نمی آورد.
• در ادبیات بیشمار فمینیستی، که اکنون دیگر همه چیز با برچسب « فمینیستی» مطرح نمی شود، باید دقت بیشتری به خرج داد و مؤلفینی را پیدا کرد که «مسئله اجتماعی» را در مد نظر می گیرند.

• همان طور که تن در دادن به «همکاری اجتماعی»، سندیکاها را علیل و زمینگیر کرده، به همان سان نیز از دیرباز، «برابرحقوقی» بظاهر عملی شده زنان در محافل فرهنگی غرب بسان زهر ایدئولوژیکی مهلکی اعتراض زنان را فلج کرده است.

• این برابرحقوقی ادعائی اما فقط در روی کاغذ حقوقی وجود دارد.

• ما به مثال هائی در این زمینه اشاره می کنیم تا گوشی دست غافلان بیاید:

1
تبعیض دستمزدی زنان

• بنا بر گزارش اتحادیه اروپا، درآمد زنان آلمان 23 درصد کمتر از مردان آلمان است.
• دستمزد زنان در شروع اشتغال بمراتب کمتر از همکاران مرد آنها ست.
• گزارش انستیتوی علوم اجتماعی وابسته به خیریه هانس بوکلر در پائیز همین سال بار دیگر این حقیقت امر را تأیید می کند.

2
شانس یکسان در بازار کار


• بر خلاف ادعای همه سیاستمداران، سمتگیری سیاست بازار کار، سیاست خانواده، سیاست اجتماعی در جهت همان مدل سنتی سیر می کند که بنا بر آن، مردان نان آور اصلی خانواده محسوب می شوند و زنان اندکی افزون بر آن در می اورند.

• مشاغل کوتاهمدت برای تضمین حوایج اساسی خانواده ها که آماج سیاست در سال های 1970 بود، دیری است که به باد فراموشی سپرده شده اند.


• زنها اغلب با عدم تناسب چشمگیری، از بازار کار تنظیم یافته بیرون رانده می شوند و به گنداب کارهای بی دورنما پرتاب می شوند و عملا به ذخیره نیروی کار ارزان همیشه حاضر به یراق بدل می شوند.


• بدین طریق، فشار بر کارگران مرد افزایش می یابد و آنها بالاجبار به کاهش میزان دستمزد تن در می دهند.


• این عقبگرد لگامگسیخته از زمان فروپاشی آلمان دموکراتیک آغاز شده است و نه از زمان بحران به اصطلاح مالی.


• مردها باید برای خاطر خود هم که شده به طرفداری از دستمزد بالاتر برای زنان و امکانات اشتغال بهتر برای آنان مبارزه کنند.

3
فقر و ذلت

• فقر و ذلت در وهله اول به سراغ زنان بچه دار بی شوهر، بیکاران و خانواده هائی که تعداد کودکان شان بیشتر است، می رود.
• تعداد زنان در این گروه بطور بی تناسبی چشمگیر است.
• حتی روزنامه های پرفروش بی محتوا در این میان دریافته اند که فقر و ذلت بلحاظ جنسیتی زن است.

• شکی نیست که ستم و تبعیض در مورد زنان قدیمی تر از سرمایه داری نسبتا جوان است.


• انگلس در اثر خود، تحت عنوان «منشاء خانواده، منشاء مالکیت خصوصی و منشاء دولت» اثبات می کند که ستم بر زنان با مناسبات اقتصادی در رابطه است.

• «در رابطه با تکثیر ثروت، از سوئی مقام و منزلت مردان در خانواده نسبت به زنان بالاتر می رود و از سوی دیگر، محرکه لازم پدید می آید تا مردان با سوء استفاده از مقام خویش در خانواده به تضییع (حقوق مادر) و کودکان بپردازند.»


• حتما نباید با همه تفاسیر انگلس موافق بود، ولی تحقیر و تخفیف زنان همواره با وابستگی اقتصادی آنان دست در دست می رود و این وابستگی همراه با مالکیت خصوصی پدید آمده است.


آرامگاه هدویگ دوم در برلین

3
زنها وابسته می مانند!

• اکنون در کاپیتالیسم به مناسبات وابستگی مبتنی بر پدرسالاری قدیم استمرار بخشیده می شود، چیزی که ظاهرا به نفع مردها ست، ولی واقعا به نفع نظام اقتصادی حاکم است.

• کار بازتولیدی بی اجر و مزد را، مثلا بزرگ کردن بچه و پرستاری از پیران را کماکان زنان بدوش می کشند.

• بیمه پرستاری از پیران و بیماران هم تغییری در این ماجرا پدید نیاورده است.

• این یکی از پدیده های خودویژه سرمایه داری واپسین است که مطالبات چپ ها را بی کوچکترین هراسی به خدمت می گیرد، اگر به نفع مثلا اقتصاد بیمه باشد.

• شرکت های بیمه ببرکت آن چاق و چله می شوند، عوامفریبی بر تخت می نشیند، ولی ساختارهای بنیادی جامعه دست نخورده می مانند و نهایتا آب از آب تکان نمی خورد.


• زنان بدلیل بدوش کشیدن کارهای پرستاری ضرور از پیران و کودکان و بیماران قادر به دیدن دوره های آموزشی و شرکت در زندگی مبتنی بر کار «رسمی» نمی شوند.


• همچنان و هنوز از این بن بست راه خروج بنیادی به بیرون وجود ندارد، البته هر از گاهی نجات استثنائی فردی میسر می شود.


• این یکی از ضعف های بزرگ جنبش زنان است که مطالبات مربوط به کودکستان ها و شیرخوارگاه ها را بطور مستمر و پیگیر برای بسیج زنان مورد استفاده قرار نمی دهد.

• در کشورهای منفردی، زنان به عدم وابستگی بیشتری دست یافته اند.
• در این جور کشورها زن ها باندازه کافی شیرخوارگاه و کودکستان در اختیار دارند.

• در آلمان تبلیغات کنسرواتیو کماکان مؤثرند که گویا دامن مادر بهترین شیرخوارگاه و کودکستان برای کودکان است.

• در این زمینه تحقیقات کافی صورت گرفته و اعلام شده که احساسات انسانی باید در رابطه با کودکان شیرخوار از الهیت مقدسش خارج و به مناسبات انسانی وارد شود.


• حتی در سال 1870 فمینیست تیزبینی به نام هدویگ دوم تشخیص داد که «از مادریت باید پیه هویت منسوب بدان جدا شود.»


• درست در همین عرصه ایدئولوژیکی که ظاهرا جنبش زنان در سال های 1960 پیشرفت هائی کسب کرده بود، امروزه ما شاهد احیای مناسبات قدرت کنسرواتیو هستیم.

• در دوره بحران مالی هر جا که سودی تصور می شود، مورد حمله قرار می گیرد.


• از انجا که زنان بطور سنتی ضعیف ترین حلقه زنجیر کار محسوب می شوند (کار بازتولید از قبیل بچه داری و مراقبت از بیماران و پیران کماکان کار محسوب نمی شود) می توانند در وابستگی حتی الامکان بی حد و حصر با حتی الامکان کمترین دستمزد نگه داشته شوند.


• چند ماه قبل، تقریبا بی سر و صدا، توانستند حق مخارج زندگی را به زیان زنان تغییر دهند، انگار نه انگار که زمانی جنبش زنانی وجود داشته است.
• طولی نمی کشد که قواعد مربوط به فراغت از کار در دوره حاملگی نیز در آلمان تغییر داده می شود، بی آنکه با مقاومتی جدی روبرو شود.

ادامه دارد

April 29th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي